سلام سلام صدتا سلام! من اومدم با دندونام!
سه شنبه 3 بهمن ماه 1391 چند وقتی بود که لثه هات میخارید اشکای تو مثل بارون می بارید یهو یه شب با گریه که خوابیدی صبح پا شدی یه چیز خوبی دیدی مروارید قشنگ و زیبایی بود میخندیدی تو دهنت پیدا بود ماه مامان سلام بالاخره دندونای کوچولوت بیرون زد. روز 26 دی ماه یعنی در شش ماه و بیست و یک روزگی ات. مبارک باشه عزیزم. چند روزی بود که کلافه و بهونه گیر شده بودی. بابا کیوان میگفت احتمالا داری دندون درمیاری. ولی من فکر نمیکردم اینقدر زود باشه. روی لثه هاتو که نگاه میکردیم دو تا نقطه سفید بود. و حالا این دوتا نقطه سفید دوتا دندون کوچولوی موش کوچولوم شدند قصد داشتیم به این مناسبت یه مهمونی بگیریم و...
نویسنده :
مامان جون و بابا جون
17:02