امیر کیانامیر کیان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 25 روز سن داره

شکوفه عشق

محرم 92

شنبه 18 آبان 92   خیمه ماه محرم زده شد بر دل ما باز نام تو شده زینت هر محفل ما جز غم عشق تو ما را نبود سودایی عشق سوزان تو آغشته به آب و گل ما ...
18 آبان 1392

شانزده ماهه شدی گل نازم

چهارشنبه 8 آبان 92  سلام بر گل پسر نازی که دیگه الان 16 ماهشه. یادش بخیر انگار همین دیروز بود. دو سال پیش تو چنین روزی بود که وجود نازنینت داشت تو جان و دلم شکل میگرفت . هیچوقت اون روز قشنگ پاییزی رو فراموش نمیکنم. روزی که تست بارداریم مثبت شد و من خدای مهربون رو شکر کردم که چه زود و چه کریمانه جواب خواسته دلم رو داد. خدایا خودت همه مادرایی را که دلشون فرشته کوچولو میخواد، حاجت روا بفرما....   عکس روز 16 ماهگی. بعد از حمام ...
8 آبان 1392

روزهایی که گذشت و من به دفتر خاطراتت سر نزدم :-(

سلام عشقم اول از همه یک دنیا بووووووس برای شیرین ترین هدیه الهی       تو رو خدا اونجوری نگام نکن مامان! میدونم این دفعه خیلی دیر کردم. بهت قول میدم دیگه تکرار نشه! باورت نمیشه که توی وروجک همه وقتمو گرفتی!حالا اخماتو باز کن و با هم آشتی کنیم. آخه میدونی همینطور که بزرگتر میشی کنجکاوی ها و شیطنت هات هم بیشتر میشه در نتیجه بیشتر باید مواظب و مراقبت بود که خدای نکرده اتفاقی نیفته. با اینکه من اینهمه مواظبتم ولی بعضی وقتا متاسفانه از دستم در میره!     تو روزهایی که گذشت اتفاقهایی افتاد که همشونو برات مینویسم. 10 تیرماه؛ اولین قدمایی که رو چشم من گذاشتی. یعنی رسما راه افتا...
3 آبان 1392

جشن تولد تو ای نازنین مبارک

سلام نفس مامان جشن تولد یک سالگیت روز میلاد مبارک آقا امام زمان(عج) برگزار شد. یه جشن شاد و خاطره انگیز. چند روز بود که در تدارک مهمونی تولدت بودم. بیشتر کاراشو خودم انجام دادم. البته با کمک خاله مرضیه. مثل همیشه خاله تو زحمت افتاد. تم تولدت "انگری بردز " بود. آخه تو این طرح رو خیلی دوست داری . البته خودمم دوستش داشتم. لیوانا بشقابها و تزیینات تولد و حتی کیک و طرح لباست همه انگری بردز بودند . من و تو بابایی با کیک تولدت رفتیم آتلیه و چند تا عکس قشنگ گرفتیم. البته یک لحظه ازت غفلت کردیم و کیک تولدت رو چنگ زدی! ولی زیاد معلوم نبود چون روی کیک رو خودم دوباره درست کردم. برای شام هم سبزی پلو با ماهی و زرشک پلو با مرغ و آش ...
31 مرداد 1392

یک سال از با هم بودنمان گذشت

چهارشنبه 5 تیرماه 92 امیر کیانم چه خوش جوانه زدی در زمین دلم و چه خوشتر ریشه میدوانی در عمق وجودم. چیزی ندارم که تقدیمت کنم بخاطر این همه عشق و شور زندگی که به من هدیه کردی جز قلبی که به عشق تو میتپد و با نفسهای گرم تو پیوند دارد. امروز سالگرد روزیست که زمان برایم متوقف شد و وجود تو در آغوشم و بوسه ام بر پیشانیت و اشک شوق در چشمانم خبر از لطف بی انتهای خالق یکتایی میداد که من را لایق "مادر شدن" دانست و فرشته ای از فرشتگان بهشتی اش را در گرماگرم تیرماه به ما هدیه داد. امیرکیان مامان و بابا نفیس ترین هدیه الهی تولدت مبارک ...
5 تير 1392

برای تو عزیزترینم

سلام یار همشگی ام. میخواستم تو این یادداشت برات یک شعر بنویسم ولی دیدم تو خودت شعر زندگیم هستی... کیوان عزیزم، دنیای مهر و محبت و مهربونی من، فقط خالق زیبائیها میدونه  چه نقشی از عشق و عاطفه از تو در دلم حک شده که هیچ چیز نمیتونه اونو از بین ببره.  12 خرداد دومین سالگرد پیوند پر از عشق و دوستی مون رو جشن گرفتیم و سال سوم زندگی مشترکمون رو در کنار فرشته کوچولومون آغاز می کنیم. باشد که همیشه سالم و سلامت و در پناه حق در کنار هم باشیم ... ...
18 خرداد 1392

عشق یازده ماهه ما

پنجشنبه 9 خرداد 1392 سلام جوجه قشنگ من ماهه شدی عزیزکم. قد: 74 و وزن: 10کیلو کمتر از یک ماهه دیگه یک سالت تموم میشه مامانی. بعضی وقتها باورش برام سخته. آخه خیلی زود گذشت! اینقدر وجود تو برامون شیرین و گوارا بود که متوجه گذر زمان نشدیم. چیزی تا تولدت نمونده و ما یه جشن قشنگ و به یادموندنی در راه داریم. مهمونا زیادند و خونه ما کوچیکه برای همین تصمیم گرفتیم تولدت رو خونه عزیز اینا بندازیم. وقایع چند روز گذشته: اول خرداد تولد مامانی بود. براش یه کیک گرفتیم و رفتیم خونش و اونشب رو پیشش موندیم. سوم خرداد هم تولد حضرت علی (ع) و روز پدر بود. اینبار خودم کیک درست کردم و باز رفتیم پیش مامانی چون من و بابا کیوان هر ...
9 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شکوفه عشق می باشد