امیر کیان میوه بهشتی ما در شب یلدای امسال
سلام پسر عسلی مامان
اول یه بوس خوشمزه بده که حسابی خسته ام. از اون بوسهای سحر آمیز که در یک ثانیه تمام خستگی دنیا رو از وجودم به در میکنه . آخییییییی
خاطره اولین شب زمستون سال 91 رو برات مینویسم. یلدای امسال خیلی متفاوت با سالهای گذشته بود. از یه جهت وجود شیرین تو برای هممون نشاطی صد چندان داشت و از یه جهت جای خالی عمو پیمان برامون غم انگیز بود. مصلحت خدا بود که امسال یک گل از بین ما چیده شده باشه و جاش یه گلستان دیگه جاشو بگیره...
امسال رو تصمیم داشتم تو چنین شبی من و تو بابا دور هم باشیم. ولی چون مامانی تنها بود و این تنهایی ممکن بود اونو به خاطره سالهای گذشته ببره، خاطره روزهایی که عمو جانت در بین ما بود . تصمیم گرفتیم شب یلدا رو امسال پیش مامانی باشیم. با وجود تو مامانی کمتر غصه میخوره چون هروقت میریم خونش اینقدر با تو بازی میکنه و سرگرم میشه که غم و غصه اش یادش میره شب رو خونه مامانی موندیم چون فرداش هم جمعه بود و ما تعطیل بودیم.
خوش گذشت....