امیر کیانامیر کیان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

شکوفه عشق

دیگه داری برای خودت مردی میشی

1395/8/8 18:43
166 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به روی ماهت

حدود یک سال و نیم میشه که برات مطلبی ننوشتم. بزار به حساب مشغله های زندگی. برات مینویسم از این مدت:

یک سال پیش درست تو همین موقع ها برای اولین بار مهد کودک رفتی. اولش برات سخت بود ولی بعد خیلی خوشت اومد. خونمون که جابجا شد مهدت هم عوض شد و تا الان هم داری مهد میری. حدود چهار ماهی هم میشه که داری کلاس ژیمناستیک میری و شکر خدا پیشرفتت خوبه. ولی چون تو کلاس از همه کوچیکتری زیاد خوشت نمیاد . هر دفعه که میخوایم بریم باشگاه بهونه میاری غمگین . ولی چاره ای نیست عزیزم  باید بری ورزش برای سلامتی و اعتماد به نفست خیلی خوبه. 

من و بابا هم که هر دو سرکار میریم. آخرای شهریور تو تعطیلات بابا یه مسافرت به چالوس داشتیم که خیلی خوش گذشت. بیشتر از همه به تو چون عاشق ماسه بازی کنار دریا هستی. سر فرصت چند تا از عکساتو میزارم.

الان چهارسال و نیمت شده و دیگه داری برای خودت مردی میشی. بعضی وقتا رو نوک انگشتای پات می ایستی و دستاتتم میبری بالا و میگی "ببین من چقدر بزرگ شدم دیگه کوچولو نیستم" ما هم با شوخی بهت میگیم عجله نکن برای بزرگ شدن چشمک

از دیگر اتفاقاتی که تو این مدت رخ داد ماجرای بیماریت  و بستری شدنت توی بیمارستان بود که شکر خدا به خیر گذشت و نمیخام راجع بهش چیزی برات بنویسم. فقط میخام اینو بگم یه جاهایی تو زندگی آدم احساس میکنه دیگه دنیا براش تموم شده و هیچ دلیلی برای زندگی نداره و تمام امید زندگیشو از دست میده درست تو همون لحظه هاست که حضور خدا از همه جا پررنگ تر میشه و اگه از ته دل صداش بزنی جوابت رو میده و هیچ چیز شیرین تر از این نیست که در نا امیدانه ترین لحظات زندگیت شاهد استجابت خواسته دلت هستی. همون اتفاقی که برای ما افتاد و خدا تو رو دوباره به ما داد عزیزم. هر چند که همه ما باید راضی به رضای خداوند باشیم...

امیدوارم تا هستی سالم و شاد و سعادتمند باشی

میبوسمت تا یادداشت بعدی..

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شکوفه عشق می باشد