عکسهای ماه مامان تو آتلیه آوا
سلام نازگلکم
بازم من اومدم با ثبت یه خاطره دیگه از شما گل نازم
اواسط آبان ماه بود که با بابایی تصمیم گرفتیم ببریمت آتلیه. مدتها بود که دنبال یک آتلیه کودک میگشتم که کارش خوب باشه. تا اینکه نمونه کار آتلیه تخصصی کودک آوا رو توی یکی از سایتها دیدم و کارش رو پسندیدم و برای یک روز جمعه که بابایی هم فرصت کنه بیاد برات وقت گرفتم. شب عید غدیر بود. برای ساعت 6 بعدازظهر وقت داشتیم. قبل از اینکه برسیم اونجا شما تو ماشین خوابت برد. ما هم دلمون نمیومد که بیدارت کنیم. برای همینم تو ماشین نشستیم و صبر کردیم که از خواب بیدار شی. ولی مگه رضایت میدادی!
وقتمون هم داشت میگذشت و ساعت کاری آتلیه داشت تموم میشد. زنگ زدم به مسئول آتلیه آقای طاهری، و گفتم که کوچولوی ما خوابه و ما برای یه وقت دیگه میایم. آقای طاهری هم گفتند اشکال نداره حالا که تا اینجا اومدین بیاین تو از خوابش چندتا عکس بگیرم. اولین عکسها رو که ازت گرفت از خواب بیدار شدی.شانس آوردیم که خوش اخلاق بیدار شدی!و خیلی خوب با ما همکاری کردی!
آقای طاهری بسیار با صبر و حوصله بودند و کلی ازت عکس گرفتند.
ما از بین اونها چندتاشو انتخاب کردیم و یکی از عکسها رو سفارش دادیم خیلی بزرگ چاپ کنند. برای اتاق خوابت میخواستم.
چند روز بعدش عکسات حاضر شد و با باباکیوان رفتیم گرفتیم. و حالا مامانی چندتا از عکسات رو برای یادگاری میذاره تو وبلاگ گل پسر نازش: