من و تو زیر بارون
سلام گل بهاری من
چهارشنبه 22 فروردین
چه بارون ریز ریز قشنگی من و تو زیر بارون تو حیاط خونه مامانی. تو رو بلند کردم رو به آسمون... از همونجایی که داره قطره های طلایی بارون میباره و با صدای بلند میگم شکرت خدا، شکر که امیر کیان رو به ما هدیه دادی و شکر به خاطر اینکه به خواست تو و دعای فرشته کوچولوم یه تصمیم بزرگ دیگه برای زندگیم گرفتم. آره امیرکیانم من دیگه سرکار نمیرم. مدتهاست که میخواستم اینو بهت بگم. من تا هر زمانی که لازم باشه پیشت میمونم و لذت بزرگ شدنت رو خودم میبرم. همون خدایی که تورو به ما هدیه داد این راه رو جلوی من گذاشت. پس غمی ندارم و تنها هم و غمم پرورش تو و به ثمر رسوندن امانت الهی است. مسئولیت مادر بودن خیلی مهم تر و سنگین تر از اینه که کس دیگه بتونه اونو جبران کنه. مرسی خدا که این مسئولیت رو به خودم برگردوندی.
حالا دیگه صبحها چشمای قشنگتو که باز میکنی میبینی مامان پیشته ....