آخرین برگ از دفتر سال 91 (یادداشتی از بابا کیوان)
سلام ماه آسمونم
آمدی پس از انتظارهای بی پایان، آمدی تا سرآغازی باشی به فصل جدیدی از زندگی
آمدی با آرزوهای فراوان و زیبایی که امیدوارم به تمامی آنها یکی یکی و یواش یواش دست پیدا کنی
آمدی تا باشی و هستی ببخشی درخت زندگی را ....
گفتنی زیاده ولی بقیه اش رو باید بزرگ شی تا با هم مرور کنیم
همین بس که تو چند ماهی که اومدی دل خیلی ها رو بدست آوردی
برات آرزو می کنم مردی و مردانگی، عطوفت و مهربانی، قدرت و سلامت و عشق
وجودت مملو از عشق روزگارت بهاری چون شکوفه های بهاری
و از این حرفا ... برای دوردوری نور دیده
این یادداشت رو بابا کیوان برات گذاشت عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی