امیر کیانامیر کیان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره

شکوفه عشق

فقط عکس و دیگر هیچ (قسمت دوم)!

   عاشقتم گل همیشه خندون من     اولین باری که سوار روروئک شدی     ماه زمستونی من      یک روز در هایپراستار   قبل از رفتن به حمام برای آب بازی   عروسک محبوب شما قورقوری عزیز!     از طرف خاله زهره عزیز پسرخاله مهدی   مامانی خوبم   و عزیز جون مهربونم هدایایی  به مناسبت دندونای کوچولوت (دست همگیتون درد نکنه)     این یه دونه عکس رو دلم نیومد نذارم. میدونی جریانش چیه؟ این عکس دو تا خیاره که به هم چسبیدن. اینو تو خودت با دستای کوچولوت از تو ظرف میوه...
13 بهمن 1391

خداحافظ ای داغ بر دل نشسته...

سه شنبه 26 دیماه 1391   گلچین روزگار عجب خوش سلیقه است میچیند آن گلی که به عالم نمونه است   سلام یاس بهشتی من باور کن دست و دلم نمیاد یادداشت امروز رو برات بذارم. فقط خدا میدونه با چه حالی دارم برات مینویسم. چند روزه که میخوام این غصه پر درد رو بنویسم ولی هر بار گریه امانم نمیده. نمیخواستم فضای دفتر خاطراتت غم آلود بشه ولی عزیزم این رسم دنیاست که غم و شادی همیشه در کنار همند.شاید این یادداشت رو زمانی بخونی که به اندازه کافی مرد شدی که بدونی دنیا زیاد بالا و پایین داره. میخوام از چشمهای مهربونی برات بنویسم که دیگه نگاهش رو از ما گرفت. از دستهای گرم و صمیمی که دیگه کسی گرمای مهربونی اش رو احساس نمیکنه. از ر...
13 بهمن 1391

ماه مامان شش ماهه میشود :-)

جمعه 8 دیماه 91 سلام عسل کیانم ماهگیت مبارک نفسم قد: 69 * وزن: 8/400 صبح سه شنبه 5 دیماه مرخصی گرفتم و با هم رفتیم پایگاه بهداشت برای واکسن شش ماهگیت .بعد از واکسن یه کم تب کردی مثل دفعات قبل ولی زود خوب شدی. راستی مامانی از این ماه  به غیر از شیر مادر باید غذاهای کمکی هم بخوری.  خدارو شکر میکنم که تونستم شش ماهه کامل از شیر خودم تغذیه ات کنم. علیرغم مشکلی که برام بعد از تولد تو پیش اومد و مجبور شدم در دو نوبت تحت عمل جراحی سنگین و دردناک و غیر مترقبه ای قرار بگیرم، خدا رو شکر مشکلی برای شیردهی ام پیش نیومد و  خداوند بزرگ این لطف رو در حق ما کرد که تو از شیر مادر بهره مند باشی.   شروع غ...
8 دی 1391

فقط عکس و دیگر هیچ

    انگشت بدم خدمتتون!   خاله خان باجی!!!   حموم بودم مگه چیه؟!!   خیلی تابلوئه عشق حمومم نه؟!   خاله مرضیه جونم دستت درد نکنه با این زمستونیهای قشنگت ایشالاه بزرگ شم جبران میکنم     امیرکیان و دوستان گوگولی!     بعد از شیر یه خواب مشدی میچسبه ها!   مراحل عملیات غلت زنی:  مرحله اول مرحله دوم غلت موفقیت آمیز! این هم از نمای بالا! (الهی دورت بگردم قلقلی مامان)     رانندگی از شما خواب از ما! مامان رانندگیتو کن! زدی بغل از من عکس بندازی که چی بشه؟!    ...
4 دی 1391

امیر کیان میوه بهشتی ما در شب یلدای امسال

سلام پسر عسلی مامان اول یه بوس خوشمزه بده که حسابی خسته ام. از اون بوسهای سحر آمیز که در یک ثانیه تمام خستگی دنیا رو از وجودم به در میکنه . آخییییییی خاطره اولین شب زمستون سال 91 رو برات مینویسم. یلدای امسال خیلی متفاوت با سالهای گذشته بود. از یه جهت وجود شیرین تو برای هممون نشاطی صد چندان داشت و از یه جهت جای خالی عمو پیمان برامون غم انگیز بود. مصلحت خدا بود که امسال یک گل از بین ما چیده شده باشه و جاش یه گلستان دیگه جاشو بگیره... امسال رو تصمیم داشتم تو چنین شبی من و تو بابا دور هم باشیم. ولی چون مامانی تنها بود و این تنهایی ممکن بود اونو به خاطره سالهای گذشته ببره، خاطره روزهایی که عمو جانت در بین ما بود . تصمیم گ...
3 دی 1391

اولین زمستون جوجوی مامان

یکشنبه سوم دی ماه 1391 برف یعنی : اولین رنگی که به دنیا آمد سفید بود     امیرکیان مامانی،  همه دار و ندارم همه کس و کارم. اولین زمستون قشنگ عمرت مبارک  گل بهشتی من امیدوارم عمرت مثل گلهای دنیایی نباشه و تا من زنده ام تو زنده باشی چراغ خانه و کاشانه باشی...   ...
3 دی 1391

اولین روز کاری مامان بعد از شش ماه

دوشنبه 20آذر 91 سلام نازدونه مامانی امروز اولین روز کاری مامان بود. از صبح تا بعدازظهر ندیده بودمت. امروز رو پیش مامانی و خاله مرضیه بودی. خوشبختانه پسر خوبی بودی و ازت راضی بودند. از صبح چند بار از شرکت زنگ زدم و حالتو پرسیدم. نمیتونستم رو کارم تمرکز کنم. همش اون چشای شیطون بلات جلوی چشام بود. وقتی ساعت کارم تموم شد با عجله خودم رو رسوندم خونه. تو بغل خاله مرضیه تو بالکن ایستاده بودین. الهی دورت بگردم که تا منو دیدی ذوق کردی و دست و پا زدی و خنده سر دادی. تمام خستگیم از بین رفت. عسلی من نمیدونی چقدر عاشقتم. دوباره میام و برات مینویسم. فعلا بوس بوس ...
20 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به شکوفه عشق می باشد